English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conditional race U مسابقه مشروط با ارابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
harness race U مسابقه ارابه رانی
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
matinTes U مسابقه ارابه رانی در روز
matinees U مسابقه ارابه رانی در روز
matinee U مسابقه ارابه رانی در روز
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
conditioned U مشروط
eventual U مشروط
subjected U مشروط
limited U مشروط
provisional U مشروط
subject U مشروط
subjecting U مشروط
subjects U مشروط
person in whose favor a condition is mad U مشروط له
contingents U مشروط
pending U مشروط
contingent U مشروط
conditional U مشروط
qualified U مشروط
provided U مشروط
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
carting U ارابه
carted U ارابه
cart U ارابه
wagonŠetc U ارابه
carts U ارابه
sloop U با ارابه
car U ارابه
cars U ارابه
quadriga U ارابه
chariots U ارابه
chariot U ارابه
paroling U ازادی مشروط
providing U مشروط بر اینکه
absolutes U غیر مشروط
pleas U وعده مشروط
conditional probability U احتمال مشروط
absolute U غیر مشروط
probationer U عفو مشروط
unconditional U غیر مشروط
parole U ازادی مشروط
paroled U ازادی مشروط
provided U مشروط به انکه
paroles U ازادی مشروط
on probation U در آزادی مشروط
probationers U عفو مشروط
provisional U شرطی مشروط
subject to being unsold U مشروط براینکه
plea U وعده مشروط
conditionally U بطور مشروط
contingent U تصادفی مشروط
absolute <adj.> U غیر مشروط
condition U مشروط کردن
contingents U تصادفی مشروط
inalienable <adj.> U غیر مشروط
indispensable <adj.> U غیر مشروط
probation U ازادی مشروط
dirty bill od lading U بارنامه مشروط
inevitable <adj.> U غیر مشروط
unalienable <adj.> U غیر مشروط
estate at will U اجاره مشروط
claused bill og exchange U بارنامه مشروط
conditional order U سفارش مشروط
conditional discharge U ازادی مشروط
conditional contract U عقد مشروط
conditional confession U اقرار مشروط
foul bill of lading U بارنامه مشروط
unalterable <adj.> U غیر مشروط
qualified endorsement U فهرنویسی مشروط
aurigae U ارابه ران
caisson U ارابه دوچرخه
cart crossing U گذرگاه ارابه
charioteers U ارابه ران
undercarriage U ارابه فرود
charioteer U ارابه ران
hand cart U ارابه دستی
go devil U ارابه دستی
under carriage U ارابه فرود
auriga U ارابه ران
car U ارابه جنگی
car man U ارابه ران
wagon U ارابه بارکش
tumbrel or bril U ارابه کودبر
wagons U ارابه بارکش
mail cart U ارابه پستی
landing gear U ارابه فرود
waggons U ارابه بارکش
water car U ارابه اب پاش
water car U ارابه اب فروشان
waggon U ارابه بارکش
carriageways U راه ارابه رو
carriageway U راه ارابه رو
tram car U ارابه پس بند
cars U ارابه جنگی
pushcarts U ارابه دستی
chariots U ارابه جنگی
undercarriages U ارابه فرود
pushcart U ارابه دستی
caisson U ارابه ارتشی
handcarts U ارابه دستی
chariot U ارابه جنگی
handcart U ارابه دستی
probatory U دال بر اثبات مشروط
extra good time U معافی مشروط از زندان
probationary period U دوره ازادی مشروط
concurring opinion U رای موافق مشروط
probative U دال بر اثبات مشروط
restrictive indorsement U فهر نویسی مشروط
sub modo U مشروط یا مضیق یا مقید
on approval U مشروط به رضایت خریدار
troika U ارابه یا درشکه سه اسبه
dual carriageway U راه ارابه رو دو خطی
alpha aurigae U الفا- ارابه ران
capella U الفا- ارابه ران
dual carriageways U راه ارابه رو دو خطی
drives U رانندگی ارابه مسابقهای
drive U رانندگی ارابه مسابقهای
sulky U نوعی ارابه سنک
harness racing U ارابه رانی تک اسبه
roadways U راه ارابه رو شوسه
catch driver U راننده اجیر ارابه
wain U ارابه سنگین و بزرگ
joltwagon U گاری یا ارابه پرتکان
roadway U راه ارابه رو شوسه
harness horse U اسب مخصوص ارابه رانی
provisional driver U راننده تازه کار ارابه
sloop U ارابه مخصوص حمل الوار
Payment on delivery of goods. U پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
deferred dividened U سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
kite track U مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
oleo U محور ضربه گیر ارابه فرود
hackery U ارابه هندی که کاونربرای راندن ان بکارمیبرند
quadriga U ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
silks U ژاکت و کلاه مخصوص سوارکار یا ارابه ران
truck trailer U ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
cicycle U ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
gaiting strap U تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
dilly U وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
travois U ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
pants U پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
set down U معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
precarious U عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
nose gear U قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
deposition U درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
depositions U درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing U مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
covenant real U شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
toe weight U وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
harness U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harnessing U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harnessed U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
reversion U هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
tinsica U چرخ ارابه با نیم چرخ ژیمناست
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
driver U راننده اتومبیل راننده ارابه
drivers U راننده اتومبیل راننده ارابه
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
chase U مسابقه
kyorougei U مسابقه
chace U مسابقه
contest U مسابقه
contested U مسابقه
contesting U مسابقه
contests U مسابقه
competitions U مسابقه ها
contests U مسابقه ها
chased U مسابقه
chases U مسابقه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com